Div by Yahyaa Lyrics
همیشه یه چیز تو من بیشتر بود از حد معمول
اینو میدونستم از وقتی بچه تر بودم
و بیشترش میکردم اگه دست من بود
چون هیچوقت نمیذاره که بیاری خم به ابرو
ولی هروقت روی تاریکم شروع به کودتا میکرد
یه چیزی میشد که شروع کنه این نوره تابیدن
دیگه بی فایده اس، انگار بیدارم وقتی که خوابیدم
من شدم تصویر هیولایی که توی آینه اس
هیولایی که هر کسی اونو میدید از حال میرفت
هیولایی که تو کابوس اونا توی خواب میرفت
هیولایی که به اون صفت ترسناک میدن
هیولایی که دوست داشت یه نفر اونو رام میکرد
هیولایی که داد میزد میگفت،
کاش میتونست رفتار کنه یکمی عادی تر
هیولایی که نه راه میرفت، نه پرواز میکرد
فکر میکرد و اشتباه میکرد
به هر حال میریزه روی زمین خون حریفم
خوی مریضم میمونه وحشی تر از همیشه ام
قوی تر هم میشه از صورت زیبای بد طیرت ام
با نیروی اهریمنی موجوده بی روح سردی
اثری سمی از سم افعی های سمی
دیگه نمیشه همچین موجودی رو اهلی کرد
همه میترسن از رفتار های عجیب و غریبم
فراری میشن ازم وقتی که عصبی میشم
و واسه هیولای توی آینه دنیا مسخره اس
چون رفیقم اینجا با صدا هایی که تو مغزم ان
همون صدا هایی که باهام حرف میزنن
باعثن بشینم پا دفترم و به دست بگیرم قلم
اون منم، مراقبه یه حدی بیشتر نرم
زیاده روی کنم شروع میکنه باهام حرف زدن
هستم منم، از من نترس، احمق منم، بر میگردم به اصلم فقط
باید بدونی که تو چطور هدایتش کنی
چون تو یه موجود پاک وسط کثافت خود ای
یا باعث وجود وقایع تو آینده میشی
باید بفهمی نباید اونو بد عادتش کنی
واسه من یه طوری شد این که صاحب قلاده اش شدم
پادشاه خودم و سربازم خودم
دیگه باید من باور کنم که میبینم آخر تو رم
پس سجده کن بهم که دیگه آدم شدم
اینو میدونستم از وقتی بچه تر بودم
و بیشترش میکردم اگه دست من بود
چون هیچوقت نمیذاره که بیاری خم به ابرو
ولی هروقت روی تاریکم شروع به کودتا میکرد
یه چیزی میشد که شروع کنه این نوره تابیدن
دیگه بی فایده اس، انگار بیدارم وقتی که خوابیدم
من شدم تصویر هیولایی که توی آینه اس
هیولایی که هر کسی اونو میدید از حال میرفت
هیولایی که تو کابوس اونا توی خواب میرفت
هیولایی که به اون صفت ترسناک میدن
هیولایی که دوست داشت یه نفر اونو رام میکرد
هیولایی که داد میزد میگفت،
کاش میتونست رفتار کنه یکمی عادی تر
هیولایی که نه راه میرفت، نه پرواز میکرد
فکر میکرد و اشتباه میکرد
به هر حال میریزه روی زمین خون حریفم
خوی مریضم میمونه وحشی تر از همیشه ام
قوی تر هم میشه از صورت زیبای بد طیرت ام
با نیروی اهریمنی موجوده بی روح سردی
اثری سمی از سم افعی های سمی
دیگه نمیشه همچین موجودی رو اهلی کرد
همه میترسن از رفتار های عجیب و غریبم
فراری میشن ازم وقتی که عصبی میشم
و واسه هیولای توی آینه دنیا مسخره اس
چون رفیقم اینجا با صدا هایی که تو مغزم ان
همون صدا هایی که باهام حرف میزنن
باعثن بشینم پا دفترم و به دست بگیرم قلم
اون منم، مراقبه یه حدی بیشتر نرم
زیاده روی کنم شروع میکنه باهام حرف زدن
هستم منم، از من نترس، احمق منم، بر میگردم به اصلم فقط
باید بدونی که تو چطور هدایتش کنی
چون تو یه موجود پاک وسط کثافت خود ای
یا باعث وجود وقایع تو آینده میشی
باید بفهمی نباید اونو بد عادتش کنی
واسه من یه طوری شد این که صاحب قلاده اش شدم
پادشاه خودم و سربازم خودم
دیگه باید من باور کنم که میبینم آخر تو رم
پس سجده کن بهم که دیگه آدم شدم