Jahanami by Taaj Lyrics
[Intro]
به نام انسانیت
به نام آزادی
به نام اون که خلق کرد ولی با ما نیست
به نام عدالت که از نسل من دوره
امیدی که نگاهش به روزنه ی نوره
چندین نسلو سوزوندین
خدا فقط خودش میدونه
چه آتیشی برازندتونه
[Verse 1: Taaj]
نیستی اون آدم سابق چرا ایمانت شده سست
لبه ی پرتگاه شهوت وجدان و میده هل
سردرگم درگیر با افکار مریض
مادر گریه کرد و تو اشکاشو ندیدی
گفتی تقصیر خودم نبود چون تقصیر مواده
تلاش های بی وقفتم تاثیری نداشته
آخه راهه بی راهه بود و انتخاب غلط
کردی و زندگی هم گرفت حس و حالو ازت
بگو تا کی میخوای باشی پی فرصتای بعدی
شاید این غول چراغ نباشه یه سراب جدید
برو پیش یه رمال تا واست فالتو ببینه
میگه قلب پاک و صافت شده الان پره کینه
یه پلیسو میبینم تو چشای شده خیره
میگه اراذلی مثل هست جاشون پشت میله
تنها چیزی که شاملت میشه راه فرارته
اسلحه رو کشید بیرون انگار تیر خلاصته
کم کم حس میکنی خون بدنت ریخت روی آسفالت
وقتی افتادی زمین خودتو دیدی توی قالپاق
دیدی فرشته ی مرگ گرفت دستای سردتو
[Chrous: Reza Pishro]
شاید بعد مرگ مردم بندازن گلای قبرتو
مردم هیچ حسی واسه این جا موندن ندارن
مثل ترون هم میتابونن آفتابو برا هم
چقدر سخته تو این آسمون کاغذی
باشه بوی راحتی با پاسبون آهنی
هیچ حسی واسه اینجا موندن نمونده
مثل ترون هم میتابونن آفتابو درونت
چقدر سخته تو این آسمون کاغذی
باشه بوی راحتی با توپ و تانک داوری
[Verse 2: Taaj]
همین مردم میکشنت بالا
و همین مردم میزن زیر چارپایت
هزاران راه کار هست و
زندگی مثل پازل با هزار تیکس
فقط ضربه ی تبر یا اشکال ریشه است
کی پشت فکرو بست سد ساخت تا نفهمی
توی جمع هربار تو نبردی با خودت
با این جهان لعنتی تو هزارتوی جنایت و یه نفرین ابدی
نمیزنی سنگ رفیقارو دیگه به سینه
دلیل کینه اینه چون نشدی چیره خیره شدی به ساعتو
زمان میگه دیره
تو قول شکستی و پل خراب کردی
مفت بازی تو خونته چون حواس پرتی
نه نگو که هستی اون آدم سابق
دوز دغل دزدی شد تموم کارت
پای قمار دادی همه چیزو یادته
پولو شهرت زن و بچه رابطه
صدای شب ندای درد خشم و انبوه
جدال شهسوار و مرگ و رزم گردون
منو بگردون فلک
[Chrous: Reza Pishro]
مردم هیچ حسی واسه این جا موندن ندارن
مثل ترون هم میتابونن آفتابو برا هم
چقدر سخته تو این آسمون کاغذی
باشه بوی راحتی با پاسبون آهنی
هیچ حسی واسه اینجا موندن نمونده
مثل ترون هم میتابونن آفتابو درونت
چقدر سخته تو این آسمون کاغذی
باشه بوی راحتی با توپ و تانک داوری
به نام انسانیت
به نام آزادی
به نام اون که خلق کرد ولی با ما نیست
به نام عدالت که از نسل من دوره
امیدی که نگاهش به روزنه ی نوره
چندین نسلو سوزوندین
خدا فقط خودش میدونه
چه آتیشی برازندتونه
[Verse 1: Taaj]
نیستی اون آدم سابق چرا ایمانت شده سست
لبه ی پرتگاه شهوت وجدان و میده هل
سردرگم درگیر با افکار مریض
مادر گریه کرد و تو اشکاشو ندیدی
گفتی تقصیر خودم نبود چون تقصیر مواده
تلاش های بی وقفتم تاثیری نداشته
آخه راهه بی راهه بود و انتخاب غلط
کردی و زندگی هم گرفت حس و حالو ازت
بگو تا کی میخوای باشی پی فرصتای بعدی
شاید این غول چراغ نباشه یه سراب جدید
برو پیش یه رمال تا واست فالتو ببینه
میگه قلب پاک و صافت شده الان پره کینه
یه پلیسو میبینم تو چشای شده خیره
میگه اراذلی مثل هست جاشون پشت میله
تنها چیزی که شاملت میشه راه فرارته
اسلحه رو کشید بیرون انگار تیر خلاصته
کم کم حس میکنی خون بدنت ریخت روی آسفالت
وقتی افتادی زمین خودتو دیدی توی قالپاق
دیدی فرشته ی مرگ گرفت دستای سردتو
[Chrous: Reza Pishro]
شاید بعد مرگ مردم بندازن گلای قبرتو
مردم هیچ حسی واسه این جا موندن ندارن
مثل ترون هم میتابونن آفتابو برا هم
چقدر سخته تو این آسمون کاغذی
باشه بوی راحتی با پاسبون آهنی
هیچ حسی واسه اینجا موندن نمونده
مثل ترون هم میتابونن آفتابو درونت
چقدر سخته تو این آسمون کاغذی
باشه بوی راحتی با توپ و تانک داوری
[Verse 2: Taaj]
همین مردم میکشنت بالا
و همین مردم میزن زیر چارپایت
هزاران راه کار هست و
زندگی مثل پازل با هزار تیکس
فقط ضربه ی تبر یا اشکال ریشه است
کی پشت فکرو بست سد ساخت تا نفهمی
توی جمع هربار تو نبردی با خودت
با این جهان لعنتی تو هزارتوی جنایت و یه نفرین ابدی
نمیزنی سنگ رفیقارو دیگه به سینه
دلیل کینه اینه چون نشدی چیره خیره شدی به ساعتو
زمان میگه دیره
تو قول شکستی و پل خراب کردی
مفت بازی تو خونته چون حواس پرتی
نه نگو که هستی اون آدم سابق
دوز دغل دزدی شد تموم کارت
پای قمار دادی همه چیزو یادته
پولو شهرت زن و بچه رابطه
صدای شب ندای درد خشم و انبوه
جدال شهسوار و مرگ و رزم گردون
منو بگردون فلک
[Chrous: Reza Pishro]
مردم هیچ حسی واسه این جا موندن ندارن
مثل ترون هم میتابونن آفتابو برا هم
چقدر سخته تو این آسمون کاغذی
باشه بوی راحتی با پاسبون آهنی
هیچ حسی واسه اینجا موندن نمونده
مثل ترون هم میتابونن آفتابو درونت
چقدر سخته تو این آسمون کاغذی
باشه بوی راحتی با توپ و تانک داوری