Kooch by SaniEh Lyrics
؛[قسمت اول]؛
سرما , قلبا کبودن
تنها , وقتا حرومن
فردا شد و فردا نیومد؟
مردا ,پیرا جوونن
عاشق ! لیلا که مرده !
بازنده و دنیا که برده
من از اینم؟ از آنم؟چیست این من؟
زخم نخوردن ها که خورده؟
مستم , هوشیار خفتم
گشتم , پرگار جستم
هرس شدم هر بار رستم
اسفندیار سهراب رستم
نطفه , مغزا هدف شد
اصلا , نسلا تلف شد
تموز و زرد و برف, از بهارش
سرمایه ها هرزه علف شد
آرزو بر دلش کوفتند
چشم بر روی او دوختند
گل که رویید بر روی خاک
گل که نشکفته میسوختند
نحس شد, خسته شد, ذلّه شد
امیدش اسیره شب چلّه شد
ولی باز رو سوی بالا گرفت
به حقش رسید؟ نچ تهش پلّه شد
؛[همخوان]؛
سخت نگیر داش
به اونکه رفت از ایران
ولی ایران نرفته از دلش , فکرش هست همینجا
نکشیده دست از این خاک
بگو بهش دست مریزاد
سخت نگیر داش
به اونکه رفت از ایران
ولی ایران نرفته از دلش , فکرش هست همینجا
نکشیده دست از این خاک
بگو بهش دست مریزاد
؛[قسمت دوم]؛
صبر.... صبر میکنیم
نیشخند لای درد میکنیم
خوشحال دور شمع میدویم
داریم خورشیدم دلسرد میکنیم
چقدر فرق میکنیم با قبل
چقدر فاصله داریم تا عقل
چقدر جمع , ضرب , تبل
چقدر ترازوی بی عدل
همه چی محیای سقوطه
وقتی غورباقه پر غروره
کلاغ تو غار دنبال قوته
فیل موهاش ریخته دنبال موشه
سگ گر گرفته میکشه زوزه
بد کرده خو بهش
خیابونی ناچاره تو کوچه
شلوار پاره رفو زه
چرخ و فلک رو دوشش
سخته تو مغزا فروشه پایین و قصدش صعوده
مرزه توروشه
وقتش تنگه غروبه
جغرافیا رو پاس کرده چون جبرش خروجه
چقدر هوا دو نفرس ,میره و میگیره دستاش ,دست سرودش
؛[همخوان]؛
سخت نگیر داش
به اونکه رفت از ایران
ولی ایران نرفته از دلش , فکرش هست همینجا
نکشیده دست از این خاک
بگو بهش دست مریزاد
سخت نگیر داش
به اونکه رفت از ایران
ولی ایران نرفته از دلش , فکرش هست همینجا
نکشیده دست از این خاک
بگو بهش دست مریزاد
سرما , قلبا کبودن
تنها , وقتا حرومن
فردا شد و فردا نیومد؟
مردا ,پیرا جوونن
عاشق ! لیلا که مرده !
بازنده و دنیا که برده
من از اینم؟ از آنم؟چیست این من؟
زخم نخوردن ها که خورده؟
مستم , هوشیار خفتم
گشتم , پرگار جستم
هرس شدم هر بار رستم
اسفندیار سهراب رستم
نطفه , مغزا هدف شد
اصلا , نسلا تلف شد
تموز و زرد و برف, از بهارش
سرمایه ها هرزه علف شد
آرزو بر دلش کوفتند
چشم بر روی او دوختند
گل که رویید بر روی خاک
گل که نشکفته میسوختند
نحس شد, خسته شد, ذلّه شد
امیدش اسیره شب چلّه شد
ولی باز رو سوی بالا گرفت
به حقش رسید؟ نچ تهش پلّه شد
؛[همخوان]؛
سخت نگیر داش
به اونکه رفت از ایران
ولی ایران نرفته از دلش , فکرش هست همینجا
نکشیده دست از این خاک
بگو بهش دست مریزاد
سخت نگیر داش
به اونکه رفت از ایران
ولی ایران نرفته از دلش , فکرش هست همینجا
نکشیده دست از این خاک
بگو بهش دست مریزاد
؛[قسمت دوم]؛
صبر.... صبر میکنیم
نیشخند لای درد میکنیم
خوشحال دور شمع میدویم
داریم خورشیدم دلسرد میکنیم
چقدر فرق میکنیم با قبل
چقدر فاصله داریم تا عقل
چقدر جمع , ضرب , تبل
چقدر ترازوی بی عدل
همه چی محیای سقوطه
وقتی غورباقه پر غروره
کلاغ تو غار دنبال قوته
فیل موهاش ریخته دنبال موشه
سگ گر گرفته میکشه زوزه
بد کرده خو بهش
خیابونی ناچاره تو کوچه
شلوار پاره رفو زه
چرخ و فلک رو دوشش
سخته تو مغزا فروشه پایین و قصدش صعوده
مرزه توروشه
وقتش تنگه غروبه
جغرافیا رو پاس کرده چون جبرش خروجه
چقدر هوا دو نفرس ,میره و میگیره دستاش ,دست سرودش
؛[همخوان]؛
سخت نگیر داش
به اونکه رفت از ایران
ولی ایران نرفته از دلش , فکرش هست همینجا
نکشیده دست از این خاک
بگو بهش دست مریزاد
سخت نگیر داش
به اونکه رفت از ایران
ولی ایران نرفته از دلش , فکرش هست همینجا
نکشیده دست از این خاک
بگو بهش دست مریزاد