Labe Tigh by Rasaa Lyrics
قسمت اول
شونه ها نطفه ماره چون ضحاکه پادشاه شهر
آهنگران خیره به چشمای مرگ میدن زیر لب ندای رزم
گوشام پر از قصه های جهت دار قبل خواب شب
بابام میگفت هیچوقت نمیرسه مقصد بار کج
اما تریلی تریلی بار کوکائین قاچاقه
ناچاره که بگه در عوض بهشت پر از پاداشه
پی اسارت بمال به تن تا بشی آزاده
حداقل تظاهر کن بازیگری داغه بازارش
این روزا قطره ها به مهر دست به دستن
پاییزی ترین وقتم ببار به من سیرابم کن
آدم خوبا وارث زمینن؟ قصه هاتون خستم کردن
شما هیچ جوره خوب نیستید خوبی هاتون نقشن همش
این بزدلا از اون چیزی که میخوان باشن میترسن
مثل ژست نقاب گریونن و زیرش میخندن
روزا گذشتن زندگیم لب یه تیغ بُرندست
لبریز از تناقض شدم مرد پر از درد
تو یه دنیای بی فروغم هم سن هام هم خو گرفتن با خشونت
گرم گرم کراک گرم گرم شیشه
انگار شبا دنبال نون تو جنونن
میگن همه چی غیر پول سرابه ریختن خون کاوه اینجا حلاله
همیشه برنده اونه که هم رنگ جماعت میشه و روی موج سواره پس
آدما رو زمین هرکدوم برات یه وسیله ان واسشون صفحه بچین
منطقت عقیمه روشنه مسیرم میمونم همینجا لبه ی تیغ
نقابارو میکنیم از صورتاتون همتون سرتاپا گیریمید مچاتونو میگیریم
یه روز میخوای بشی تیتر حوادث ویکی لیکس
یه روزم انقدر خوبی رسانه ها میگیرن چی میگی
امر به منکر نهی از معروف دیگه قربانی لازم نیست سیره جنگل
زیر سیاست حریص همیشه آبستن میشه فرهنگ
یه روز سیل از برکه میرسه میشوره هرچی تریبون و پرچم
همخوان
از تروریست تا ژنرال، افسرای فدرال
حاکمای آدم خوار و مادرای چشم به راه
توقیف یه قلم مثل اسلحه بی حق تیر
نه بالا نه پایین زندگی رو لب تیغ
از تروریست تا ژنرال، افسرای فدرال
حاکمای آدم خوار و مادرای چشم به راه
نسل به نسل رپ فارس لب تیغ
نسل به نسل رپ فارس لب تیغ
قسمت دوم
من یه مبارزم تیغ میکشم به شاهرگاتون
تنم پر از ترکشای قضاوتاتون
دشمن تروریستین پشت تریبون سفارتاتون
و پشت پرده بازم دارین شراکت باشون
بورس معامله شرافت با پول پر رونقه
انتقام قو از تویی که لای پَراش شدی تر و خشک
حالا باس بسوزه خشک و ترت
من اون قاتلم که میگذره از لب تیغش هرچی گرگ و بره
اینجا همه چی تو پاکت پوله
از اون کرواتی که پشت سری سه شد آدم خوبه
تا اون زورگیر که مادرش ضجه زد پا چوبه دار
تا اون جراح مغز که برج سازی فقط واسش سوده
خوبه خوبه پاتو بذار لب کندترین تیغ
لای تیز ترین دندونای گرگ ترین میش
دنیا! همرو دور زدی چشمام به جز رحم مادرم جاییت صلح ندید
پاتو بذار مخفیگاه باج گیرا که بانک زدن با رانت خواری
و پس بگیر ازشون هرچی که به سیستم باخت دادی
من یه برکه میسازم از خون برده ها توش شما اربابای نوین طعمه های باتلاقید
پل
کی میدونه چی خوبه چی بده؟
دست کیه کنترل گیرنده؟
مهره میشه بیننده تو بازی لب تیغ
مردم کور و کر و لال روحو فروختن و با زور و زر و مال
پی دروغن و راست غرور پس کجاست؟ها؟
کی میدونه چی خوبه چی بده؟
دست کیه کنترل گیرنده؟
مهره میشه بیننده تو بازی لب تیغ
تو بازی لب تیغ
همخوان
از تروریست تا ژنرال، افسرای فدرال
حاکمای آدم خوار و مادرای چشم به راه
توقیف یه قلم مثل اسلحه بی حق تیر
نه بالا نه پایین زندگی رو لب تیغ
از تروریست تا ژنرال، افسرای فدرال
حاکمای آدم خوار و مادرای چشم به راه
نسل به نسل رپ فارس لب تیغ
نسل به نسل رپ فارس لب تیغ
قسمت پایانی
دیشب تن خواب آلود مرگ را از گور سرکشم بیرون کشیدم. بوی خاک خیسش که بلند شد به یاد دارم مشامت شیدایی می کرد. غبار از تنش زدودم زخم های کاری اش را مرهم نهادم لباس روشنی تنش کردم. میگویند جرمش هویدا کردن بود محرم اسرارم شد. سراپا گوش بود خوب میدانم چه گفتم نمیدانم چه شنید که خواب زده شد. دیگر کلماتم را نمی فهمید دیگر به نور روزنه اکتفا نمی کرد دیگر برایش وزیر جنگ یا سفیر صلح توفیری نداشت. بیزار شد از تمام این روبات های دوپا از تمام این سند های پاک شده از تمام این تاریخ تحریف شده. دیگر خوب میدانست راه رفتن لب تیغی از جنس نور هیچ نقابی بر صورتش به جای نمی گذارد. اینجا صورتِ زخمی شرف دارد به نقابی آراسته. اینجا لب تیغ یعنی هیچکس به پایین نگاه نمی کند
شونه ها نطفه ماره چون ضحاکه پادشاه شهر
آهنگران خیره به چشمای مرگ میدن زیر لب ندای رزم
گوشام پر از قصه های جهت دار قبل خواب شب
بابام میگفت هیچوقت نمیرسه مقصد بار کج
اما تریلی تریلی بار کوکائین قاچاقه
ناچاره که بگه در عوض بهشت پر از پاداشه
پی اسارت بمال به تن تا بشی آزاده
حداقل تظاهر کن بازیگری داغه بازارش
این روزا قطره ها به مهر دست به دستن
پاییزی ترین وقتم ببار به من سیرابم کن
آدم خوبا وارث زمینن؟ قصه هاتون خستم کردن
شما هیچ جوره خوب نیستید خوبی هاتون نقشن همش
این بزدلا از اون چیزی که میخوان باشن میترسن
مثل ژست نقاب گریونن و زیرش میخندن
روزا گذشتن زندگیم لب یه تیغ بُرندست
لبریز از تناقض شدم مرد پر از درد
تو یه دنیای بی فروغم هم سن هام هم خو گرفتن با خشونت
گرم گرم کراک گرم گرم شیشه
انگار شبا دنبال نون تو جنونن
میگن همه چی غیر پول سرابه ریختن خون کاوه اینجا حلاله
همیشه برنده اونه که هم رنگ جماعت میشه و روی موج سواره پس
آدما رو زمین هرکدوم برات یه وسیله ان واسشون صفحه بچین
منطقت عقیمه روشنه مسیرم میمونم همینجا لبه ی تیغ
نقابارو میکنیم از صورتاتون همتون سرتاپا گیریمید مچاتونو میگیریم
یه روز میخوای بشی تیتر حوادث ویکی لیکس
یه روزم انقدر خوبی رسانه ها میگیرن چی میگی
امر به منکر نهی از معروف دیگه قربانی لازم نیست سیره جنگل
زیر سیاست حریص همیشه آبستن میشه فرهنگ
یه روز سیل از برکه میرسه میشوره هرچی تریبون و پرچم
همخوان
از تروریست تا ژنرال، افسرای فدرال
حاکمای آدم خوار و مادرای چشم به راه
توقیف یه قلم مثل اسلحه بی حق تیر
نه بالا نه پایین زندگی رو لب تیغ
از تروریست تا ژنرال، افسرای فدرال
حاکمای آدم خوار و مادرای چشم به راه
نسل به نسل رپ فارس لب تیغ
نسل به نسل رپ فارس لب تیغ
قسمت دوم
من یه مبارزم تیغ میکشم به شاهرگاتون
تنم پر از ترکشای قضاوتاتون
دشمن تروریستین پشت تریبون سفارتاتون
و پشت پرده بازم دارین شراکت باشون
بورس معامله شرافت با پول پر رونقه
انتقام قو از تویی که لای پَراش شدی تر و خشک
حالا باس بسوزه خشک و ترت
من اون قاتلم که میگذره از لب تیغش هرچی گرگ و بره
اینجا همه چی تو پاکت پوله
از اون کرواتی که پشت سری سه شد آدم خوبه
تا اون زورگیر که مادرش ضجه زد پا چوبه دار
تا اون جراح مغز که برج سازی فقط واسش سوده
خوبه خوبه پاتو بذار لب کندترین تیغ
لای تیز ترین دندونای گرگ ترین میش
دنیا! همرو دور زدی چشمام به جز رحم مادرم جاییت صلح ندید
پاتو بذار مخفیگاه باج گیرا که بانک زدن با رانت خواری
و پس بگیر ازشون هرچی که به سیستم باخت دادی
من یه برکه میسازم از خون برده ها توش شما اربابای نوین طعمه های باتلاقید
پل
کی میدونه چی خوبه چی بده؟
دست کیه کنترل گیرنده؟
مهره میشه بیننده تو بازی لب تیغ
مردم کور و کر و لال روحو فروختن و با زور و زر و مال
پی دروغن و راست غرور پس کجاست؟ها؟
کی میدونه چی خوبه چی بده؟
دست کیه کنترل گیرنده؟
مهره میشه بیننده تو بازی لب تیغ
تو بازی لب تیغ
همخوان
از تروریست تا ژنرال، افسرای فدرال
حاکمای آدم خوار و مادرای چشم به راه
توقیف یه قلم مثل اسلحه بی حق تیر
نه بالا نه پایین زندگی رو لب تیغ
از تروریست تا ژنرال، افسرای فدرال
حاکمای آدم خوار و مادرای چشم به راه
نسل به نسل رپ فارس لب تیغ
نسل به نسل رپ فارس لب تیغ
قسمت پایانی
دیشب تن خواب آلود مرگ را از گور سرکشم بیرون کشیدم. بوی خاک خیسش که بلند شد به یاد دارم مشامت شیدایی می کرد. غبار از تنش زدودم زخم های کاری اش را مرهم نهادم لباس روشنی تنش کردم. میگویند جرمش هویدا کردن بود محرم اسرارم شد. سراپا گوش بود خوب میدانم چه گفتم نمیدانم چه شنید که خواب زده شد. دیگر کلماتم را نمی فهمید دیگر به نور روزنه اکتفا نمی کرد دیگر برایش وزیر جنگ یا سفیر صلح توفیری نداشت. بیزار شد از تمام این روبات های دوپا از تمام این سند های پاک شده از تمام این تاریخ تحریف شده. دیگر خوب میدانست راه رفتن لب تیغی از جنس نور هیچ نقابی بر صورتش به جای نمی گذارد. اینجا صورتِ زخمی شرف دارد به نقابی آراسته. اینجا لب تیغ یعنی هیچکس به پایین نگاه نمی کند