Saye by Pirouzi Lyrics
[قسمت اول]
| صدای باران |
"در همان لحظه"
شونش پایین موش رو چشش
تکیه داده کوش اون لمش
رُک میزد حرفو لهش
یه بار برام تو نامه ای نوشت
امتناع از ابتدا میبُره ارتباط
نده بیرون بروز احساستو
وعده بیرون بده ابهامتو
جای بوسش هک هست رو گونم
راز اون شب پس از طلوع رف
جاموند
(رف جاموند جاموند جاموند
جاموند جاموند)
جاموند تندیسش تو انعکاسم
تکه شرط حمل قصه هاشم
رزله رزمه رمزه کرشمه هاشم
در آخر میبازیم به احتمال
تآج تیز ابروش
قُلست اَ دور
فروغ در توش
گسست انبوه
شد ازم دور
گذر از اون
موجب توبه ی
گنه کار بود
نه ندارم من به هیچ کسی
احتیاج نظیر وابستگی
وانمودم هجوه شهر خاموشه
ببلع منو باز درآغوشت (درآغوشت)
روی قایقی سوار ماه
تابان بر
فراز و افق راه
درآمد
عشق با بیلیتو کاست
از
شکو با شکیلی داد
رفت
پسنداز پگاه دو زخم آتش
همچنان مختله پاسخ نامش
ولیکن تسلیم احساستش باز
(مهتاب)
[قسمت دوم]
بزدل
رمال Matryoshka ی حراف
بگو بینم امروز
از
کدوم جلدت میزنی بیرون
زمانی که شامگاه با ولع میدرید
از هم گسیخته شیم با طمع میخندید
ماه تاب بهم هشدار داد
بامداد میساخت نوید
اِسرار بر اَسرارش
منو میداد فریب
جلاد و قتل
کسبو کار منه
هربانگ شب
قتل عامه منه
شیون شطه وار این صدا
اَ تو گوشم فریاد میزنه بی صدا
وقتی میبارن
ابرا من آروم میشم
فکر میکنم همه پارودیشن
قدمای بد یمنم
رو آسفالت خیس میشینه
بارش بی وقفه ی
بارونم آسیب میبینه
زوزه ی باد با قلدری
سیلی میزنه با مشتو Kick
ماه دیدبانمه چون گریخت
دید تنهاس یه گوشه Wolverine
سوی بوسه ای در حال
تاب
خوردن از Waltz Chopin توی
خواب
طروات
دید تا میری تو جاش
اشک
ترکو با غریبی
داد زد
یا فارغ میشم با سوختن نامش
یا باطل میگردم زود سر حالم
در هر صورت تنها سنگرمن سایست
(با یاعس)
[قسمت پایانی]
مجبورم بکنم مخفی حسمو
اسارت بگیریم عقیم قصمو
سخت ترین تصمییما بهایی دارن
به اراده ی قوی نیاز دارن
ایدهام قمارامن نوازشی عصیانن
رو سیاره ی تنت مردابی عریانن
تو چیزی به جز من نیستی
من توام تو به جز من کیستی
بر بالینت ابری تو دل تنگت
میفشاریش شب عاشق رقصت
شاید یه روزی به زبانی دیگه تو زمانی دیگه تو سرابی دیگه
خلوت خونه صدامون کرد
شدیم سوار قایق رو ماه
[پُل]
هرجا که قدم برمیدارم بیزارم
اونجا رو به تباهی می کشونم
به راحتی خورد میکنم
همه چیو نابود میکنم
باهام تاراجام دفع میشه
ردپام رو یادت میمونه
| صدای باران |
"در همان لحظه"
شونش پایین موش رو چشش
تکیه داده کوش اون لمش
رُک میزد حرفو لهش
یه بار برام تو نامه ای نوشت
امتناع از ابتدا میبُره ارتباط
نده بیرون بروز احساستو
وعده بیرون بده ابهامتو
جای بوسش هک هست رو گونم
راز اون شب پس از طلوع رف
جاموند
(رف جاموند جاموند جاموند
جاموند جاموند)
جاموند تندیسش تو انعکاسم
تکه شرط حمل قصه هاشم
رزله رزمه رمزه کرشمه هاشم
در آخر میبازیم به احتمال
تآج تیز ابروش
قُلست اَ دور
فروغ در توش
گسست انبوه
شد ازم دور
گذر از اون
موجب توبه ی
گنه کار بود
نه ندارم من به هیچ کسی
احتیاج نظیر وابستگی
وانمودم هجوه شهر خاموشه
ببلع منو باز درآغوشت (درآغوشت)
روی قایقی سوار ماه
تابان بر
فراز و افق راه
درآمد
عشق با بیلیتو کاست
از
شکو با شکیلی داد
رفت
پسنداز پگاه دو زخم آتش
همچنان مختله پاسخ نامش
ولیکن تسلیم احساستش باز
(مهتاب)
[قسمت دوم]
بزدل
رمال Matryoshka ی حراف
بگو بینم امروز
از
کدوم جلدت میزنی بیرون
زمانی که شامگاه با ولع میدرید
از هم گسیخته شیم با طمع میخندید
ماه تاب بهم هشدار داد
بامداد میساخت نوید
اِسرار بر اَسرارش
منو میداد فریب
جلاد و قتل
کسبو کار منه
هربانگ شب
قتل عامه منه
شیون شطه وار این صدا
اَ تو گوشم فریاد میزنه بی صدا
وقتی میبارن
ابرا من آروم میشم
فکر میکنم همه پارودیشن
قدمای بد یمنم
رو آسفالت خیس میشینه
بارش بی وقفه ی
بارونم آسیب میبینه
زوزه ی باد با قلدری
سیلی میزنه با مشتو Kick
ماه دیدبانمه چون گریخت
دید تنهاس یه گوشه Wolverine
سوی بوسه ای در حال
تاب
خوردن از Waltz Chopin توی
خواب
طروات
دید تا میری تو جاش
اشک
ترکو با غریبی
داد زد
یا فارغ میشم با سوختن نامش
یا باطل میگردم زود سر حالم
در هر صورت تنها سنگرمن سایست
(با یاعس)
[قسمت پایانی]
مجبورم بکنم مخفی حسمو
اسارت بگیریم عقیم قصمو
سخت ترین تصمییما بهایی دارن
به اراده ی قوی نیاز دارن
ایدهام قمارامن نوازشی عصیانن
رو سیاره ی تنت مردابی عریانن
تو چیزی به جز من نیستی
من توام تو به جز من کیستی
بر بالینت ابری تو دل تنگت
میفشاریش شب عاشق رقصت
شاید یه روزی به زبانی دیگه تو زمانی دیگه تو سرابی دیگه
خلوت خونه صدامون کرد
شدیم سوار قایق رو ماه
[پُل]
هرجا که قدم برمیدارم بیزارم
اونجا رو به تباهی می کشونم
به راحتی خورد میکنم
همه چیو نابود میکنم
باهام تاراجام دفع میشه
ردپام رو یادت میمونه