Afkare Ghalat Paradox by Nima Nimosh Lyrics
من رو کلمه رد میدم، میزنم حرف و با چک
مال خودمه نمیتونم اَ رپ جدا شم
خیلیا قطبن؛ یه سری منفی، یه سری مثبت
من هر دوتاشم، هر دوتاشم؛ حال میکنن بام
بدون پذیرایی راه میکنن باز
حتی موقع پرواز میکنن جاش
کاغذ نباشه دستمال میخورن، جاش
واسه هر نوعی تفریح هم پایهان، مثِ صندلی
یه نفر بود که بهتره اینجا اسمشم نگیم
کلی غُصه داشت، واسه همین کلا دیگه پسته نخرید
قصه نمیگم، ولی اگه حرفی نداری بهتره وسط یه قصه نپری
یه حس بهم میگه، دیگه حس رپ پرید
چون دلتو نصف میکنه مثل برق برید
مث که بسته نصف شهرو به رگبار کلمه
اونی که دشمنه حق داره نخنده
اون پی تلافیشِه با افکار غلط، هی
ولی خب نیموش فرق داره هدفش و رفت پای ورقش
اینا همه حاصل چند ساله زحمته
پَ نمیدیم باج ما به همکار دغلت
چون از اولم نبودم با الفاظ قشنگش
اینجا خیلی چیزا چیپه اما گرونه باز، یعنی پارادوکس
یعنی یکی واسه این کار زاده شدم و نمیشه جز نمونهها
چی میخواد بمونه اَ رزومه کاریش، ها؟
آخرم معلوم نمیشه با این مردم باید چگونه ساخت؟
یه روز فاز انسانیت یه روز حیوون هار
یه روز لاتی پُر میشه یه روز خشاب
گوش نمیدن و نمیدونم چشونه، خام
میمونن همیشه درست مثِ زِبون لال
به نظرم تو این راه نباید رنگ یا اسم عوض کنیم مثِ میدون کاج
دوتا بودی خودت، میدونی پَ یه دونه باش
مث تک تیم، مثِ فردین، ولی امروزی
اگه میبینی یکی خوبی رو پاس داد، گل بزن اما بدون خار
منی که میبینی همیشه مُخم آرومه واسه شعر نوشتن چون که دل بوده داغ
ولی به روح آقام از این به بعد سه سوته کودتا میکُنم توی حکومت افکار غلط، مغزای فلج
تو دنبال حقیقتی تو دنیا، ببین توی دستای من هست
همون چیزی که پِیِشی، مثِ آرماتور، بندی به چرت
آرماتور میخوای بری تو دل شیر
ولی کم چرب یعنی جیگر نداری حتما
حتی واسه اینکه خِشت و بتونی رو کنی پلشت
میری واسه صفحهی بعد پس
میریم واسه صفحهی بعد پس
داشتم زر میزدم که پریدی وسط حرفم، نخند
دِ احمق فقط برو ببین الان چی به کمرت بستن
دیگه شرفت هم رفت ولی اَ تو مسخرهتر هست
که بره توی جدول ابلهها
شوق کاری میشه هر دفعه کمتر
موجای منفی عین مار دورم چمبره زدن
نمیخوام بشه مسئله بدتر
ببین الان همه توی مخمصه غرقن
ولی اونایی که میخوان مغلطهگر شن
دیوار حاشا رو بلند میکُنن البته سَدّن
منم یه شهروند، که میکنه کلمه پرت
نه طرفِ حق، از کسی نمیکنم طلب عفو
رپ نمیخونم واسه اینکه بعدش برم طلبه شم
دَهتا پِله هم که بالا بری، بازم من تو مرحله بعدم
اگه دیدی حرفی واسه گفتن داشتن
بدون فقط ذهن بقیه رو تَلَکه کردن
خودشون که ایدئولوژی ندارن از همه بدتر
اینه که اصلا نمیدونن شبکه چندن
فقط کاری میکنن که مضحکه جمع شن
همه هم اَ فرط تعجب؛ چشاشون در میاد اَ حدقه هر دَم
دلقک رپ، نَه نیستی، ولی خدنگ شّرخر
داری یه مزرعه کم نمیشه رابطه رو با تو حسنه کرد
فقط در بری الانم خواستی بیای پیشم بیا من دَم دَرم
اگرم نه، برو برگرد، طرف محله خودتون
خلاصه که منم محلم، خواستی بیای وامیستم من سر گلستون
نظام آباد، نارمک یا فردیس، سر کانال ولی میدونم که نمیای
پَ بذار دادا {؟} یه کَمَکی حالیت کنم
ندیدی خیابونو پَ نمیشی هیپهاپی
چون وقتی علمشو نداری واسه بُرد
نمیری فینال؛ این تو بمیری نی
راه دیگه جلوتو فقط باید ببینی چی داری میگی
انگار همهمون توی اِوینیم، بیماریم ولی
فرهنگو هر وقت که بمیریم میسازیم
فرهنگو هر وقت که بمیریم میسازیم
فرهنگو هر وقت که ببینی میسازیم
یعنی مطلب و هر وقت که بگیریم بیداریم
آره؛ فرهنگ هیپهاپ یعنی ساده حرف زدن
اینو بفهم؛ واقعیت جامعهام قصه نیست
تلخیش با کلمات سنگین شیرین نمیشه
مال خودمه نمیتونم اَ رپ جدا شم
خیلیا قطبن؛ یه سری منفی، یه سری مثبت
من هر دوتاشم، هر دوتاشم؛ حال میکنن بام
بدون پذیرایی راه میکنن باز
حتی موقع پرواز میکنن جاش
کاغذ نباشه دستمال میخورن، جاش
واسه هر نوعی تفریح هم پایهان، مثِ صندلی
یه نفر بود که بهتره اینجا اسمشم نگیم
کلی غُصه داشت، واسه همین کلا دیگه پسته نخرید
قصه نمیگم، ولی اگه حرفی نداری بهتره وسط یه قصه نپری
یه حس بهم میگه، دیگه حس رپ پرید
چون دلتو نصف میکنه مثل برق برید
مث که بسته نصف شهرو به رگبار کلمه
اونی که دشمنه حق داره نخنده
اون پی تلافیشِه با افکار غلط، هی
ولی خب نیموش فرق داره هدفش و رفت پای ورقش
اینا همه حاصل چند ساله زحمته
پَ نمیدیم باج ما به همکار دغلت
چون از اولم نبودم با الفاظ قشنگش
اینجا خیلی چیزا چیپه اما گرونه باز، یعنی پارادوکس
یعنی یکی واسه این کار زاده شدم و نمیشه جز نمونهها
چی میخواد بمونه اَ رزومه کاریش، ها؟
آخرم معلوم نمیشه با این مردم باید چگونه ساخت؟
یه روز فاز انسانیت یه روز حیوون هار
یه روز لاتی پُر میشه یه روز خشاب
گوش نمیدن و نمیدونم چشونه، خام
میمونن همیشه درست مثِ زِبون لال
به نظرم تو این راه نباید رنگ یا اسم عوض کنیم مثِ میدون کاج
دوتا بودی خودت، میدونی پَ یه دونه باش
مث تک تیم، مثِ فردین، ولی امروزی
اگه میبینی یکی خوبی رو پاس داد، گل بزن اما بدون خار
منی که میبینی همیشه مُخم آرومه واسه شعر نوشتن چون که دل بوده داغ
ولی به روح آقام از این به بعد سه سوته کودتا میکُنم توی حکومت افکار غلط، مغزای فلج
تو دنبال حقیقتی تو دنیا، ببین توی دستای من هست
همون چیزی که پِیِشی، مثِ آرماتور، بندی به چرت
آرماتور میخوای بری تو دل شیر
ولی کم چرب یعنی جیگر نداری حتما
حتی واسه اینکه خِشت و بتونی رو کنی پلشت
میری واسه صفحهی بعد پس
میریم واسه صفحهی بعد پس
داشتم زر میزدم که پریدی وسط حرفم، نخند
دِ احمق فقط برو ببین الان چی به کمرت بستن
دیگه شرفت هم رفت ولی اَ تو مسخرهتر هست
که بره توی جدول ابلهها
شوق کاری میشه هر دفعه کمتر
موجای منفی عین مار دورم چمبره زدن
نمیخوام بشه مسئله بدتر
ببین الان همه توی مخمصه غرقن
ولی اونایی که میخوان مغلطهگر شن
دیوار حاشا رو بلند میکُنن البته سَدّن
منم یه شهروند، که میکنه کلمه پرت
نه طرفِ حق، از کسی نمیکنم طلب عفو
رپ نمیخونم واسه اینکه بعدش برم طلبه شم
دَهتا پِله هم که بالا بری، بازم من تو مرحله بعدم
اگه دیدی حرفی واسه گفتن داشتن
بدون فقط ذهن بقیه رو تَلَکه کردن
خودشون که ایدئولوژی ندارن از همه بدتر
اینه که اصلا نمیدونن شبکه چندن
فقط کاری میکنن که مضحکه جمع شن
همه هم اَ فرط تعجب؛ چشاشون در میاد اَ حدقه هر دَم
دلقک رپ، نَه نیستی، ولی خدنگ شّرخر
داری یه مزرعه کم نمیشه رابطه رو با تو حسنه کرد
فقط در بری الانم خواستی بیای پیشم بیا من دَم دَرم
اگرم نه، برو برگرد، طرف محله خودتون
خلاصه که منم محلم، خواستی بیای وامیستم من سر گلستون
نظام آباد، نارمک یا فردیس، سر کانال ولی میدونم که نمیای
پَ بذار دادا {؟} یه کَمَکی حالیت کنم
ندیدی خیابونو پَ نمیشی هیپهاپی
چون وقتی علمشو نداری واسه بُرد
نمیری فینال؛ این تو بمیری نی
راه دیگه جلوتو فقط باید ببینی چی داری میگی
انگار همهمون توی اِوینیم، بیماریم ولی
فرهنگو هر وقت که بمیریم میسازیم
فرهنگو هر وقت که بمیریم میسازیم
فرهنگو هر وقت که ببینی میسازیم
یعنی مطلب و هر وقت که بگیریم بیداریم
آره؛ فرهنگ هیپهاپ یعنی ساده حرف زدن
اینو بفهم؛ واقعیت جامعهام قصه نیست
تلخیش با کلمات سنگین شیرین نمیشه