Dosta Mian Doshmana Miran by Maslak Lyrics
[ورس یک | مرژاک]
دوستا میان، دشمنا میرن
لاشخورا همیشه اَ گرگ فرارین
برا غواصا استادِ موج سواریم
پَ جایی نمیمونه برا لُمپنا اینور
اونایی که دنبال محتوا نیستنو، رُک گاییدم
چیزی ندارن جُز حواشی
به کل اراجیفن، اومدم
کلهها رو تا مخ تراشیدم
رپ نکردم که بزنن دخترا جیغ
دوستا موزیک میخوان، مُفتبرا فیت
چیزی نمونده مبتلا شی
اصلاً نمیدونم چندبار تا پنج صبح نخوابیدم
که رپو نشوندم تو مشتم حاجی
تو این فکرای بیریخت و ژستهای خوشگل
سخته که جزئی از کل نباشی
[کورس | مسلک]
دوستا میان، دشمنا میرن
لاشخورا همیشه از گرگ فرارین
لمپنا دنبال خودنمائین
دوستا میان، دشمنا میرن
دوستا میان، دشمنا میرن
[ورس دو | مسلک]
دوستا ميان، دشمنا میرن
باید یاد بگیری واسهشون پُل نباشی
من؛ هرجا میرم پشتم آژیر هست
تو این دود تهران مثِ گل پلاسیدم
حاجی؛ هرکی منو دید گفت روانیام
که با رپ فارسی شدم یه عمر گلاویز
اگه گندهایم پُف نداریم
همیشه صدریم، مقتداییم
بگو تا حالا دیدی یه فول از حاجیت
نه، یالا مفتبرا بیاین
شما هیچکدومتون مالِ این صحبتا نی
توله رپراتونو از لُپلُپ درارین
شاید یه روز رسیدین به تخمم
جلو آلپاچینو که شو نذارین
من اینجامو یه لشکر پشتم حاجی
توی رپ فارس ازم همه قدرتا میترسن
این همیشه تو باورمه ما
اگه دستا بسته است بازه لااقل چشامون
مَرد اونیه که جا نزنه آسون
یه سری از رپکنا توی ماه عسله جاشون
حاجی؛ میزنن همه بِت کم و بیش
توی این شهر که دل آدما چرکن و سیاه
اگه از مایی فِس نشو زیاد
هرجا گیر بودی اسممو بیار
علی مسلک، شدن ازش همه حیرون
بچه پُر روئه کفِ تهرون
فن داره از همه قشر اون
سوسولا تا ارازل کف سلول
اینجام تا آخرین قطرهی خون
از نسلی که صداش یه حنجره بود
رپو میکنم رنده به زور
تا از زندگیم بسازن یه اکشن توپ
[کورس | مسلک]
دوستا میان، دشمنا میرن
لاشخورا همیشه از گرگ فرارین
لمپنا دنبال خودنمائین
دوستا میان، دشمنا میرن
دوستا میان، دشمنا میرن
[ورس سه]
دست تنها موندم، لبخند پَر زد از درونم
با این حال کم سر خاروندم
هیچوقت کج وقت نگذروندم
گرفتم درس از هر بهونم
که حاصل دست رنجم دراومد بیرون
زد از مغزم زبونم
تا وقتی به رپ وصلم جوونم
بگو چی تو جُمجُمته ها؟
نوبتی هم باشه دیگه نوبتِ ماست
لا این ملت دو دره باز
توی تاریک شب شدیم روزنه ما
مهم نی بسته شه درا به رو ما
با دوتا سیم ریز میشیم سوار گوشات
قدیمیام مثِ نوار توپاک
کلمههام مثِ عصای موسی است ولی
پیر نمیشم میری کنار یا زیر بگیرم
مگه نمیبینی تا خِشتک بیمهایم
برا همین هرچی که گاز میدم سیر نمیشم
چون این جادهها بَدجوری فرمون خورن
برادرام یه قندون دورم
کلمههام تا دندون مسلح
سیاه میکنیم بشه هر روز مُحرم
دوستا میان، دشمنا میرن
دوستا میان، دشمنا میرن
لاشخورا همیشه اَ گرگ فرارین
برا غواصا استادِ موج سواریم
پَ جایی نمیمونه برا لُمپنا اینور
اونایی که دنبال محتوا نیستنو، رُک گاییدم
چیزی ندارن جُز حواشی
به کل اراجیفن، اومدم
کلهها رو تا مخ تراشیدم
رپ نکردم که بزنن دخترا جیغ
دوستا موزیک میخوان، مُفتبرا فیت
چیزی نمونده مبتلا شی
اصلاً نمیدونم چندبار تا پنج صبح نخوابیدم
که رپو نشوندم تو مشتم حاجی
تو این فکرای بیریخت و ژستهای خوشگل
سخته که جزئی از کل نباشی
[کورس | مسلک]
دوستا میان، دشمنا میرن
لاشخورا همیشه از گرگ فرارین
لمپنا دنبال خودنمائین
دوستا میان، دشمنا میرن
دوستا میان، دشمنا میرن
[ورس دو | مسلک]
دوستا ميان، دشمنا میرن
باید یاد بگیری واسهشون پُل نباشی
من؛ هرجا میرم پشتم آژیر هست
تو این دود تهران مثِ گل پلاسیدم
حاجی؛ هرکی منو دید گفت روانیام
که با رپ فارسی شدم یه عمر گلاویز
اگه گندهایم پُف نداریم
همیشه صدریم، مقتداییم
بگو تا حالا دیدی یه فول از حاجیت
نه، یالا مفتبرا بیاین
شما هیچکدومتون مالِ این صحبتا نی
توله رپراتونو از لُپلُپ درارین
شاید یه روز رسیدین به تخمم
جلو آلپاچینو که شو نذارین
من اینجامو یه لشکر پشتم حاجی
توی رپ فارس ازم همه قدرتا میترسن
این همیشه تو باورمه ما
اگه دستا بسته است بازه لااقل چشامون
مَرد اونیه که جا نزنه آسون
یه سری از رپکنا توی ماه عسله جاشون
حاجی؛ میزنن همه بِت کم و بیش
توی این شهر که دل آدما چرکن و سیاه
اگه از مایی فِس نشو زیاد
هرجا گیر بودی اسممو بیار
علی مسلک، شدن ازش همه حیرون
بچه پُر روئه کفِ تهرون
فن داره از همه قشر اون
سوسولا تا ارازل کف سلول
اینجام تا آخرین قطرهی خون
از نسلی که صداش یه حنجره بود
رپو میکنم رنده به زور
تا از زندگیم بسازن یه اکشن توپ
[کورس | مسلک]
دوستا میان، دشمنا میرن
لاشخورا همیشه از گرگ فرارین
لمپنا دنبال خودنمائین
دوستا میان، دشمنا میرن
دوستا میان، دشمنا میرن
[ورس سه]
دست تنها موندم، لبخند پَر زد از درونم
با این حال کم سر خاروندم
هیچوقت کج وقت نگذروندم
گرفتم درس از هر بهونم
که حاصل دست رنجم دراومد بیرون
زد از مغزم زبونم
تا وقتی به رپ وصلم جوونم
بگو چی تو جُمجُمته ها؟
نوبتی هم باشه دیگه نوبتِ ماست
لا این ملت دو دره باز
توی تاریک شب شدیم روزنه ما
مهم نی بسته شه درا به رو ما
با دوتا سیم ریز میشیم سوار گوشات
قدیمیام مثِ نوار توپاک
کلمههام مثِ عصای موسی است ولی
پیر نمیشم میری کنار یا زیر بگیرم
مگه نمیبینی تا خِشتک بیمهایم
برا همین هرچی که گاز میدم سیر نمیشم
چون این جادهها بَدجوری فرمون خورن
برادرام یه قندون دورم
کلمههام تا دندون مسلح
سیاه میکنیم بشه هر روز مُحرم
دوستا میان، دشمنا میرن