Lakhte by Kaboos Lyrics
[قسمت اول]
به یاد خورشید، به یاد نهالی که قبل رشدش خشکید
به نام ماهایی که هنو منتظر صلحیم
به یاد امید، به نام اشک تو چشات
تضاد موهای رهات با زنجیر پات
نمایش بی تماشاگر درد غریبه ها
همه بیدارایی که شدن اسیر خواب
چکش ساعتا، تبر دقیقه ها
خبر بدی که با مارش پیروزی میشه پخش
نفسی که قبل فریاد مصیبت میشه حبس
آرامگاه بی انتها پر روحای نا آروم
پر دست بیرون قبر
به یاد آرامش، به نام حقیقت
به نام دیکتاتور درون من
سلیقهم به یاد مادری که دنبال انتقام تمومه وقت
طبیعت، همه کتابای سوخته، لبای دوخته
شقایق مرده، دلای خون
صدای بوق، صدای بوق، صدای بوق، صدای بوق
کاهش دغدغهی عموم
گوشی و لباس خوب
عصر ارتباط، آدمای دور، زندگی پشت یه صفحه
عدد و رقمای پوچ، وطن و کوچ
نفس و دود دروغ و رویا واسه فروش
بی عرضگی کارگر، زرنگی سرمایه دار
دیکته و تزریق تحریف غلط تو گوش پشت هم
جنون، جرم، جنگ، جرم، سقوط، سرب، سنگ، سرخ
دردا و سوالای نو
راه حل و شعارای مفت
فاصله درک ما از وضعیت
کف آسفالت تا بالای برج
اختلاف یه زخم کهنه
پر چرک حماقت تو شاهرگ این شهر
لخته شده یه مغزه مرده
پر فکر، فرار از واقعیت به هر طریق
اعتیاد به خرید ،نبود انگیزه
حتی واسه تغییر
هدفات پاکی که آلوده میشه به پولِ کثیف
فرو ریختنِ باورا بعد هر اتفاق
به دنبال انرژی مثبت راه حل تمسخر اعتراض
شکنجه شدن دستای بسته توسط چشم باز
[قسمت پایانی]
از آمدن و رفتن ما سودی کو
وز تار امید عمر ما پودی کو
چندین سروپای نازنینان جهان
میسوزد و خاک میشود دودی کو
به یاد خورشید، به یاد نهالی که قبل رشدش خشکید
به نام ماهایی که هنو منتظر صلحیم
به یاد امید، به نام اشک تو چشات
تضاد موهای رهات با زنجیر پات
نمایش بی تماشاگر درد غریبه ها
همه بیدارایی که شدن اسیر خواب
چکش ساعتا، تبر دقیقه ها
خبر بدی که با مارش پیروزی میشه پخش
نفسی که قبل فریاد مصیبت میشه حبس
آرامگاه بی انتها پر روحای نا آروم
پر دست بیرون قبر
به یاد آرامش، به نام حقیقت
به نام دیکتاتور درون من
سلیقهم به یاد مادری که دنبال انتقام تمومه وقت
طبیعت، همه کتابای سوخته، لبای دوخته
شقایق مرده، دلای خون
صدای بوق، صدای بوق، صدای بوق، صدای بوق
کاهش دغدغهی عموم
گوشی و لباس خوب
عصر ارتباط، آدمای دور، زندگی پشت یه صفحه
عدد و رقمای پوچ، وطن و کوچ
نفس و دود دروغ و رویا واسه فروش
بی عرضگی کارگر، زرنگی سرمایه دار
دیکته و تزریق تحریف غلط تو گوش پشت هم
جنون، جرم، جنگ، جرم، سقوط، سرب، سنگ، سرخ
دردا و سوالای نو
راه حل و شعارای مفت
فاصله درک ما از وضعیت
کف آسفالت تا بالای برج
اختلاف یه زخم کهنه
پر چرک حماقت تو شاهرگ این شهر
لخته شده یه مغزه مرده
پر فکر، فرار از واقعیت به هر طریق
اعتیاد به خرید ،نبود انگیزه
حتی واسه تغییر
هدفات پاکی که آلوده میشه به پولِ کثیف
فرو ریختنِ باورا بعد هر اتفاق
به دنبال انرژی مثبت راه حل تمسخر اعتراض
شکنجه شدن دستای بسته توسط چشم باز
[قسمت پایانی]
از آمدن و رفتن ما سودی کو
وز تار امید عمر ما پودی کو
چندین سروپای نازنینان جهان
میسوزد و خاک میشود دودی کو