K mipashad z labkhandat sepahi by Derang Lyrics
قلم برکش که بگریزد سیاهی
سپیدی پاش بر دل با نگاهی
به لبخندی بکش رنگ تباهی
که می پاشد زلبخندت سپاهی
ندارد جنگ عشاقت تناهی
نمانده بر سر یک تن کلاهی
نخواهی بر کمال کس گواهی
که خود جاهی و نقصان را بکاهی
دلم مغروق از آهی به آهی
چوماهی که شود مفتون ماهی
ز چاهی میرسم هردم به چاهی
نشان ده بر من مفقود راهی
نشانده بر شب تارم پگاهی
خیال در طلوعت پادشاهی
چنین واهی دلم گاهی به گاهی
کند در آرزویت کوه،کاهی
سپیدی پاش بر دل با نگاهی
به لبخندی بکش رنگ تباهی
که می پاشد زلبخندت سپاهی
ندارد جنگ عشاقت تناهی
نمانده بر سر یک تن کلاهی
نخواهی بر کمال کس گواهی
که خود جاهی و نقصان را بکاهی
دلم مغروق از آهی به آهی
چوماهی که شود مفتون ماهی
ز چاهی میرسم هردم به چاهی
نشان ده بر من مفقود راهی
نشانده بر شب تارم پگاهی
خیال در طلوعت پادشاهی
چنین واهی دلم گاهی به گاهی
کند در آرزویت کوه،کاهی