Raftanet by Amir Tataloo Lyrics
رفتَنِت ، مثلِ یه کابوسه
رفت تَنِت ، تو بغلِ یکی دیگه
کردَنِت ، یه بازیچه
و حالا وِل کردَنِت
رو بدَنِت عطرِ نامَحرمه
ازَت ، خاطره دارن همه
دیگه ، قلبِ تو دور از منه
دیگه ، شده مَصرف تَنِت
رو مغزمه حتی راه رفتنت
مِثِه گُل بودی قبلَنا
چِقَد پژمرده ای امروز
آخه بی معرفت تو واسه من پُر بودی از معنا
مگه چی شد تو این یک روز
چِقَد خُل بودی قبلَنا
ولی حالا چه دِلگیری
آخه بی معرفت من واسه تو پُر بودم از رویا
مگه چی شد داری میری
چِقَد غمگینه رفتارات
چِقَد غم داره این دوری
چِقَد غریبه ام باهات
عجب همراهِ من بودی
عجب همراهِ مغروری
چِقَد غریبه ام باهات
عجب همراهِ من بودی
عجب همراهِ مغروری
یه لیوان بده به من
یه لیوان بریز زمین
یِدونه دیگه بِزَن
تو که ، از بَچِگی زدی
یه نگاه بندا به من
یه نگاه بندا به رو به رو
یه نگاه بندا به زندِگیت که ، اجباره مو به مو
من کلا شب بیدار
صبح بلند شَم چیکار
دور پُر از در دیوار
هِی چایی آب خُنَک ، بعد سیگار
من مُخَم تعطیلات
رفت تَنِت وسطِ تفریحات
انقَدِه مات و کِدِر شدی که هرچی تاس میریزی بد میاد
انرژی منفی ، سَق سیاه
خوش گذشت ، زَت زیاد
مِثِه گُل بودی قبلَنا
چِقَد پژمرده ای امروز
آخه بی معرفت تو واسه من پُر بودی از معنا
مگه چی شد تو این یک روز
چِقَد خُل بودی قبلَنا
ولی حالا چه دِلگیری
آخه بی معرفت من واسه تو پُر بودم از رویا
مگه چی شد داری میری
چِقَد غمگینه رفتارات
من ازَت خیلی توقع داشتم و خیلی عقب موندی
ازَت خیلی عصبانی و خیلی تیره و تارَم
اصَن کِی دیده بودی انقَدِه دلگیره اتاقَم
عجب احساسِ گند و بد و چِرکی به تو دارم
من ازَت خیلی توقع داشتم و خیلی عقب موندی
ازَت خیلی عصبانی و خیلی تیره و تارَم
اصَن کِی دیده بودی انقَدِه دلگیره اتاقَم
عجب احساسِ گند و بد و چِرکی به تو دارم
Davood
رفت تَنِت ، تو بغلِ یکی دیگه
کردَنِت ، یه بازیچه
و حالا وِل کردَنِت
رو بدَنِت عطرِ نامَحرمه
ازَت ، خاطره دارن همه
دیگه ، قلبِ تو دور از منه
دیگه ، شده مَصرف تَنِت
رو مغزمه حتی راه رفتنت
مِثِه گُل بودی قبلَنا
چِقَد پژمرده ای امروز
آخه بی معرفت تو واسه من پُر بودی از معنا
مگه چی شد تو این یک روز
چِقَد خُل بودی قبلَنا
ولی حالا چه دِلگیری
آخه بی معرفت من واسه تو پُر بودم از رویا
مگه چی شد داری میری
چِقَد غمگینه رفتارات
چِقَد غم داره این دوری
چِقَد غریبه ام باهات
عجب همراهِ من بودی
عجب همراهِ مغروری
چِقَد غریبه ام باهات
عجب همراهِ من بودی
عجب همراهِ مغروری
یه لیوان بده به من
یه لیوان بریز زمین
یِدونه دیگه بِزَن
تو که ، از بَچِگی زدی
یه نگاه بندا به من
یه نگاه بندا به رو به رو
یه نگاه بندا به زندِگیت که ، اجباره مو به مو
من کلا شب بیدار
صبح بلند شَم چیکار
دور پُر از در دیوار
هِی چایی آب خُنَک ، بعد سیگار
من مُخَم تعطیلات
رفت تَنِت وسطِ تفریحات
انقَدِه مات و کِدِر شدی که هرچی تاس میریزی بد میاد
انرژی منفی ، سَق سیاه
خوش گذشت ، زَت زیاد
مِثِه گُل بودی قبلَنا
چِقَد پژمرده ای امروز
آخه بی معرفت تو واسه من پُر بودی از معنا
مگه چی شد تو این یک روز
چِقَد خُل بودی قبلَنا
ولی حالا چه دِلگیری
آخه بی معرفت من واسه تو پُر بودم از رویا
مگه چی شد داری میری
چِقَد غمگینه رفتارات
من ازَت خیلی توقع داشتم و خیلی عقب موندی
ازَت خیلی عصبانی و خیلی تیره و تارَم
اصَن کِی دیده بودی انقَدِه دلگیره اتاقَم
عجب احساسِ گند و بد و چِرکی به تو دارم
من ازَت خیلی توقع داشتم و خیلی عقب موندی
ازَت خیلی عصبانی و خیلی تیره و تارَم
اصَن کِی دیده بودی انقَدِه دلگیره اتاقَم
عجب احساسِ گند و بد و چِرکی به تو دارم
Davood