Khol by Amanoueil Lyrics
آمانویل
آما نو یل
خُل
گارد قوی جلو افکار شل
رسمم میکنه این صیقل مخ
رو به راه، یا رو به چخ میره
ترافیک مغزم هی میده هل
(داره هی میده هل)
از درونم صدای قل قل
قطران بالا سنگین قلیون (ردم)
حرفا پر، چرا خالی شده مغزا ؟
چند میلیاردر صُمُّ بُکم ؟
به جا نعره غر غر غر (غر غر غر)
یک عاقل از تو کسخل
عملش سنگین و حرفش مفت
دلار چیه اینارو قیمت کن
(اینارو قیمت کن)
رنگ دلا سادس و سفیده
باور چرا زود داره پا میده ؟
(چرا؟) مفهوم چرا مردش، کوش ؟
پادزهر چرا زهر هارو ندیده ؟ (چرا؟)
تغییر قربانی تکرار شد (شد)
فرصت قربانی جرئت شد
عاقل قربانی احمق شد
زیر مفهوم افکار مرد
سر هر داد در اومد کلت (همو کشتن)
به جا حمایت ذلت داد (رد دادم)
من حاصل این دنیام (آره)
چرا در اومده اسمم خُل ؟
زیر آوارِ نادونی
تو این دنیای جادویی
تا کی می خوای بکنی تو بازخونی؟ (چرا؟)
چرا باور داری تو به آسونی ؟
(چرا باور داری؟)
زیر آوارِ نادونی (چرا؟)
تو این دنیای جادویی
تا کی می خوای بکنی تو بازخونی ؟
چرا باور داری تو به آسونی ؟
صدا نمیاد، خفن همه
الان یاغییِ راوی حرف حقه
الان دوست به جای دشمن نشسته
واسه همینه که زندگی گاییدنه
سر تا تهش، مثلثه
رک و ساده و بی مقدمه
فقط میارت، می گادت، میبرت، برررررر
تو اَم وقتتو هدر نده
میخ نکوب رو هر سنگی
قرص نخور رو هر دردی
بعضی وقتا لذت ببر
که انتخابی حالا هر دردی
(حال کن باش)
اینا سنگینه ترپ نیس
تاریکی حال داد روشن شی
می تونی بش بگی اکتسابی (روشن شو)
یا مثه احمقا بش تقدیر
گفتن، رفتن، کندن، کشتن
حرف حقو محکم گفتن
شهرت، لذت، ثروت، قدرت
از حاشیه باور ساختن
رعیت، حاکم، دستور، قانون
مقاومت جای چش چش گفتن (همه ی اینارو جمع کنی...)
وابستس تنها در من
تُف تو حماقت اطاعت کردن
تُف
وابستس تنها در من
تُف تو حماقت اطاعت کردن
تُف تو حماقت اطاعت کردن
تُف توی منی که من نباشم من
شرم بر من از بس احمق
بودم و ناقص کاملیم من
زیر آوارِ نادونی
تو این دنیای جادویی
تا کی می خوای بکنی تو بازخونی ؟ (تا کی می خوای بکنی ؟)
چرا باور داری تو به آسونی ؟
زیر آوارِ نادونی
تو این دنیای جادویی
تا کی می خوای بکنی تو بازخونی ؟
چرا باور (کی؟) داری تو به آسونی ؟
مثه روز روشنه که تاریکه مغزم
آب لب میگیره از کاسه ی صبرم
از شماهاس حنجره پارس
خودمم خستم از دادم (رد دادم)
مختون توی تاتی تاتیه
(هنوز بچه ایید) قرن بیست و یک قرن خامیه
دنیا به روزه، دلا خاکیه
تُف توی دلی که خاکی زوریه
لعنت به بدی تربیت
تُف توی واژه ی شخصیتی که
اصلاح شده واسه والدس
خاک بر سر زندان مغز
من آزادم از هر زنجیر (بی بالم)
خیال راحت، مرخصی فکری
بی بالم، بالم هنرم
تکرارم از بی کذبی
کاغذ من قدیس من، نه
قلمم شده فانوس من، نه
کی بوده ناجی من پس ؟ (فقط خودم)
من، من، من
من تاریک و ساکت و ساکن
کوچکترم (دارک) از حتی نگاهت
تو باش این وسط مثلاً عاقل
من رو ببین توی شلوغی چشمت (من خُلُ)
پاکیم کم، چرکم زیاد
دنیا از من بدش میاد (متنفره ازم)
من عاشق تنفرشم
چون تنفرش بم انگیزه می داد (دوسش دارم)
واسه همینه که گذاشتن اسمم خُل
سنگینم دوباره گوشم بکن
راضیم از وجود هارم
خُلم، اون خُلی که آدم نشد
آمانویل
خُل
آما نو یل
خُل
گارد قوی جلو افکار شل
رسمم میکنه این صیقل مخ
رو به راه، یا رو به چخ میره
ترافیک مغزم هی میده هل
(داره هی میده هل)
از درونم صدای قل قل
قطران بالا سنگین قلیون (ردم)
حرفا پر، چرا خالی شده مغزا ؟
چند میلیاردر صُمُّ بُکم ؟
به جا نعره غر غر غر (غر غر غر)
یک عاقل از تو کسخل
عملش سنگین و حرفش مفت
دلار چیه اینارو قیمت کن
(اینارو قیمت کن)
رنگ دلا سادس و سفیده
باور چرا زود داره پا میده ؟
(چرا؟) مفهوم چرا مردش، کوش ؟
پادزهر چرا زهر هارو ندیده ؟ (چرا؟)
تغییر قربانی تکرار شد (شد)
فرصت قربانی جرئت شد
عاقل قربانی احمق شد
زیر مفهوم افکار مرد
سر هر داد در اومد کلت (همو کشتن)
به جا حمایت ذلت داد (رد دادم)
من حاصل این دنیام (آره)
چرا در اومده اسمم خُل ؟
زیر آوارِ نادونی
تو این دنیای جادویی
تا کی می خوای بکنی تو بازخونی؟ (چرا؟)
چرا باور داری تو به آسونی ؟
(چرا باور داری؟)
زیر آوارِ نادونی (چرا؟)
تو این دنیای جادویی
تا کی می خوای بکنی تو بازخونی ؟
چرا باور داری تو به آسونی ؟
صدا نمیاد، خفن همه
الان یاغییِ راوی حرف حقه
الان دوست به جای دشمن نشسته
واسه همینه که زندگی گاییدنه
سر تا تهش، مثلثه
رک و ساده و بی مقدمه
فقط میارت، می گادت، میبرت، برررررر
تو اَم وقتتو هدر نده
میخ نکوب رو هر سنگی
قرص نخور رو هر دردی
بعضی وقتا لذت ببر
که انتخابی حالا هر دردی
(حال کن باش)
اینا سنگینه ترپ نیس
تاریکی حال داد روشن شی
می تونی بش بگی اکتسابی (روشن شو)
یا مثه احمقا بش تقدیر
گفتن، رفتن، کندن، کشتن
حرف حقو محکم گفتن
شهرت، لذت، ثروت، قدرت
از حاشیه باور ساختن
رعیت، حاکم، دستور، قانون
مقاومت جای چش چش گفتن (همه ی اینارو جمع کنی...)
وابستس تنها در من
تُف تو حماقت اطاعت کردن
تُف
وابستس تنها در من
تُف تو حماقت اطاعت کردن
تُف تو حماقت اطاعت کردن
تُف توی منی که من نباشم من
شرم بر من از بس احمق
بودم و ناقص کاملیم من
زیر آوارِ نادونی
تو این دنیای جادویی
تا کی می خوای بکنی تو بازخونی ؟ (تا کی می خوای بکنی ؟)
چرا باور داری تو به آسونی ؟
زیر آوارِ نادونی
تو این دنیای جادویی
تا کی می خوای بکنی تو بازخونی ؟
چرا باور (کی؟) داری تو به آسونی ؟
مثه روز روشنه که تاریکه مغزم
آب لب میگیره از کاسه ی صبرم
از شماهاس حنجره پارس
خودمم خستم از دادم (رد دادم)
مختون توی تاتی تاتیه
(هنوز بچه ایید) قرن بیست و یک قرن خامیه
دنیا به روزه، دلا خاکیه
تُف توی دلی که خاکی زوریه
لعنت به بدی تربیت
تُف توی واژه ی شخصیتی که
اصلاح شده واسه والدس
خاک بر سر زندان مغز
من آزادم از هر زنجیر (بی بالم)
خیال راحت، مرخصی فکری
بی بالم، بالم هنرم
تکرارم از بی کذبی
کاغذ من قدیس من، نه
قلمم شده فانوس من، نه
کی بوده ناجی من پس ؟ (فقط خودم)
من، من، من
من تاریک و ساکت و ساکن
کوچکترم (دارک) از حتی نگاهت
تو باش این وسط مثلاً عاقل
من رو ببین توی شلوغی چشمت (من خُلُ)
پاکیم کم، چرکم زیاد
دنیا از من بدش میاد (متنفره ازم)
من عاشق تنفرشم
چون تنفرش بم انگیزه می داد (دوسش دارم)
واسه همینه که گذاشتن اسمم خُل
سنگینم دوباره گوشم بکن
راضیم از وجود هارم
خُلم، اون خُلی که آدم نشد
آمانویل
خُل